بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با اعضاى شوراى مرکزى جهاد دانشگ
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
مسؤولیت جهاد دانشگاهى، بالاتر از وظیفهى آن
در ابتدا، به برادران عزیز خوشآمد عرض مىکنم و از اینکه شما برادران در این مجموعه هستید، احساس اطمینان و خوشوقتى مىکنم. همانطور که برادر عزیزمان آقاى رحمتى (1) گفتند، واقعاً همینطور بود. همیشه در این چند سالى که ما با ایشان و آقاى واعظزاده، (2) اُنس کارى داشتیم، از این دو برادر بسیار عزیز، جز فکر مستقیم و انگیزهى دردمندانه و هوشمندى در شناخت مسایل و تشخیص آنها و ارایهى راه حل، چیزى ندیدیم. این، به معناى تأیید نوع نظرات در هر مسألهیى نیست؛ طبیعى است که ممکن است کسى در مسألهیى، نظرى داشته باشد و دیگرى، نظر دیگرى داشته باشد؛ بلکه ناظر به کلیت سبک فکر و طرز بینش این برادران نسبت به مسایل دانشگاه و دانشجویان است.
هم آقاى واعظزاده که از طرف شوراى عالى، مأموریت پیدا کرده بودند و رئیس شوراى جهاد بودند، هم حالا که آقاى رحمتى هستند، حقیقتاً من احساس خوشحالى مىکردم و الان هم خوشحالم. خدا را شکر مىکنیم که آقاى رحمتى، به این مسؤولیت مشغول هستند. کارِ خوب و مسؤول خوبى است. برادران دیگر هم که الحمدللَّه سوابق کارى و فرهنگیشان، مشخص و روشن است.
اما خود جهاد دانشگاهى. من مىخواستم نکتهیى را بیان بکنم. این نکته، در ذهنم بود که الحمدللَّه آقاى رحمتى، درست روى همان نکته تکیه کردند. من همین را مىخواهم بگویم. مىخواهم عرض بکنم که مسؤولیت جهاد دانشگاهى، بالاتر از آن چیزى است که حتّى به عنوان وظیفهى جهاد دانشگاهى - یعنى تحقیقات و کار فرهنگى - معین شده است. جهاد دانشگاهى مىتواند آن دستگاهى باشد که این موجِ جوانِ تحصیلکُنِ دانشجوى کشور را در داخل دانشگاهها هدایت کند و اینها را به پختگى و کمال لازم برساند. دستگاه رسمى دولتى و یا وزارت، هرچه هم که از لحاظ مدیران و مسؤولان، مورد پسند و قبول باشد، باز جهاد دانشگاهى، یک حالت خودمانیتر و صمیمیترى نسبت به این قضیه دارد و ترکیبش، ترکیب جوانترى است و اساساً گویا بنا شده، براى همین که با دانشجویان ارتباط داشته باشد، از دانشجویان باشد، به آنها بپردازد، از زبان آنها حرف بزند و به آنها توصیه بکند. مسألهاش، مسألهى دانشجویان است و این کار، از عهدهى جهاد دانشگاهى، بیشتر و بهتر برمىآید.
دانشجویان را در خط صحیح فکرى و عملى هدایت کنید
حقیقت این است که ما در دانشگاههایمان، ابزار و وسایل لازم براى هدایت فکرى این نسل جوان دانشجو، به قدر وافر و کافى نداریم و تفکر انقلابى، عمق و پختگى لازم را در دانشگاه پیدا نمىکند. این ، واضح است. به این معنا که اگر فرض کنیم کسى نسبت به انقلاب، هیچ معرفت یا اعتقادى نداشته باشد و وارد دانشگاه بشود، اینطور نیست که ما مطمئن باشیم که این شخص، فردا که از دانشگاه بیرون مىآید، فرد انقلابىِ مؤمنى بیرون آمده است؛ درست است؟ عکسش، مصادیقى دارد؛ مصادیق کمى هم ندارد. کسانى هستند که در محیطهاى خانوادگى یا محیط شهرى خودشان، به انقلاب و اسلام و مبانى انقلابى معتقدند؛ اما به دانشگاه که مىآیند، کمرنگ مىشود، یا بىتفاوت مىشوند، یا - همانطور که اشاره کردند - جذب یک جاذبههاى علىالقاعده منافى با تفکر و حرکت انقلابى مىشوند؛ اما آن طرف قضیه که متوقع است، وجود ندارد.
ما باید کارى بکنیم که در دانشگاه، وقتى دانشجو وارد شد، اینجا به عنوان مرحلهیى باشد تا همچنانکه بر علم خود مىافزاید، بر تفکر و بینش صحیح و خط درست و هدایت خودش هم بیفزاید. به نظر من، جهاد دانشگاهى مىتواند در این کار، به نحو وافرى سهیم باشد. البته انجمنهاى اسلامى، اگرخوب عمل بکنند؛ دفاتر نمایندگى، اگر پخته و کامل عمل بکنند، مىتوانند سهم زیادى داشته باشند. اما آن سهمى که جهاد دانشگاهى، با توجه به امکانات و برنامهریزیهاى دقیق و نیز ثباتى که دارد، مىتواند به عهده بگیرد، هیچیک از آنها آن سهم را نمىتوانند به عهده بگیرند. این کار را باید شما جزو برنامههایتان قرار بدهید؛ یعنى کار فرهنگى و هنریتان، در این جهت باشد؛ حتّى کار تحقیقیتان هم در این جهت باشد که جوانان دانشجو را در خط صحیح فکرى و عملى هدایت بکند. بنابراین، من الان هم معتقدم که جهاد دانشگاهى را باید براى این منظور تقویت کرد. این منظور، منظور کاملاً عقلایى و متینى است.
جهاد دانشگاهى، اینطور نیست که ما رودربایستى کنیم، بگوییم چون یک عده جوان و علاقهمند هستند، باید تقویت بشوند. نه، باید براى منظورصحیحى تقویت بشود. آن منظور صحیح، همین نجات دانشجویان و هدایت این جریان جوانى است که وارد دانشگاه مىشوند، یا بعد از دانشگاه بیرون مىآیند و همه چیز ما به آنها نگاه مىکند. اصلاً ما امید بستهایم که مملکت را اینها اداره کنند. هدایت اینها در جهت صحیح فکرى و عملى، کار بسیار مهمى است و جهاد مىتواند سهم قابل توجه و عمدهیى از این کار را برعهده بگیرد.
باید حساسیتهاى غلط سیاسى را کنار گذاشت
البته اگر مىخواهید جهاد خوب کار کند و نیروهاى انسانى را جذب نماید، شرطش این است که برادران در سطوح بالا، باید حساسیتهاى غلط سیاسى را کنار بگذارند؛ والّا در بدنه، خیلى هم انتظارى نیست. شما مىدانید که من در این چندساله، در اینگونه موارد حساس بودم و به جزییات کار هم آگاهى داشتم. فرض کنید در جهاد دانشگاهى اهواز، چند جوان دانشجوى پُرشور هستند - که به نظر من باید همان شورشان را هم حفظ کرد؛ آن هیجان و شور و شوق انقلابیشان را هم به هر قیمتى هست، باید نگهداشت - حالا یک وقت چیزى هم مىگوید، آن قابل اغماض است، تعمیم هم نباید داد، من هم اعتقادم این نیست که باید تعمیم داد، من هم تعمیم نمىدهم.
البته این سؤال براى من پیش مىآید که یک تشکیلات ادارى وابستهى به یک دستگاه، رئیس و مسؤولى دارد. این رئیس، باید کنترلى، مراقبتى و سؤالى بکند. من در شوراى عالى انقلاب فرهنگى، از آقاى واعظزاده - در آن اوقاتى که ایشان مسؤول بودند - چند بار همین سؤال را مىکردم. حالا هم همینطور، جنابعالى قهراً مخاطب به این خطاب هستید. انتظار زیادى از آن جوانان نیست؛ بیشتر انتظار از این سطوح بالاست. گرایشهاى سیاسى شماها واقعاً مشخص است؛ یکسان هم نیست؛ هرکدام هم، آن گرایش خاص سیاسیش معلوم است که چیست. هیچ اشکالى هم ندارد که این گرایشها، یکجا با همدیگر بنشینند و کارى را که مىخواهند انجام بدهند، براى «کار» انجام بدهند؛ نه براى آنکه در خدمت آن گرایشهاى سیاسى باشند. یعنى واقعاً این گرایشهایى که شماها دارید - که هیچکدامش هم چیزهایى نیست که از مجموع خطوط سیاسى کشور خارج بشود؛ بلکه شناخته شده و معلوم است - بدون اینکه بخواهیم آنها را تخطئه یا نفى کنیم؛ اما آنقدر نیست که براى آن، کارِ با عظمت جهاد دانشگاهى بخواهد قربانى بشود.
این گرایشهاى سیاسى و خطى و سلیقهیى - حالا هرچه اسمش را مىگذارید - خودش فىنفسه، کوچکتر از کار جهاد دانشگاهى و خود جهاد دانشگاهى است. این جهاد دانشگاهى، اصلاً نمىتواند در کانال این گرایشها وارد بشود؛ عظیمتر از آنهاست، آن گنجایش را ندارد. کمااینکه شما براى کارهاى تحقیقاتى و فرهنگیتان، به عناصر فرهنگى و تحقیقاتى احتیاج دارید و هرجا دیدید، باید پیدا کنید. شرط اسلام و انقلاب را فقط شرط بدانید و لاغیر. در گزینشها هم همینطور عمل کنید. البته من مىدانم که شما اینطورید. یعنى من واقعاً این را در برادران یافتم که به آن هدف، بیشتر مىپردازند، تا به این مسایل ابتدایى جزیى.
حدود حقوقى افراد باید مشخص و حفظ شود
جهاد باید خودش را از برخى از اینگونه چیزها، بالاتر بگیرد. چندى پیش - یادم نیست کِى بود و قضیه هم الان درست یادم نیست - نامهیى براى من آوردند که انجمن اسلامى، پایش امضاء کرده، مهرزده؛ آقاى دکتر رحیمیان - رئیس دانشگاه تهران - پایش امضاء کرده، مهرزده؛ جهاد دانشگاهى هم مهر زده بود. گفتم: این، چه مناسبتى دارد؟! انجمن اسلامى کجا، آقاى دکتر رحیمیان کجا، جهاد دانشگاهى کجا؟! بله، وقتى به آقاى دکتر رحیمیان هم، منهاى مثلاً ریاست ایشان نگاه کنیم، جوان انقلابى پُرشورى است، قدمش روى چشم، ما قبول داریم؛ اما حدود باید مشخص و حفظ بشود. جهاد دانشگاهى نیز، همینطور. وقتى جهاد دانشگاهى را تجزیه بکنید، از همین جوانان انقلابى و پُرشور تشکیل مىشود که شما هم هستید، خیلى هم خوب است، آدم دوست هم مىدارد که اصلاً این شور و هیجان باشد؛ اما این شیئ از چه حیثى؟ در محیط طلبگى ما، به مسألهى حیثیت خیلى توجه مىشود. این، چیز خیلى مهمى است. گاهى یک چیز واحد، از دو حیثیت متفاوت، دو چیز است. این شخص، از این حیث مطرح است، یا از آن حیث؟ اینها خیلى مهم است.
به این حیثیات، باید توجه بشود. شما از حیث ریاست دانشگاه، چه وظایفى بهعهده دارید؟ حالا منظورم این نیست که از آقاى دکتر رحیمیان بپرسم. نه، ایشان را که ما مىشناسیم و من واقعاً هم به ایشان علاقه دارم. این آقاى دکتر رحیمیان را قبل از اینکه ببینم، از دور مىشناختم و ایشان را دوست مىداشتم و به تدین و تفکر انقلابى قبول داشتم. آقاى رحمتى عزیزمان هم که به جاى خود. اما مىخواهم بگویم که این، اصلاً وجهى ندارد. این، شما را به عنوان جهاد دانشگاهى - حالا فعلاً جهاد دانشگاهى را بگوییم - از جایگاه خودتان تنزل مىدهد. آنوقت، شما دیگر آن تواناییهاى لازم را براى آن کارى که به عهدهتان است، نخواهید داشت. به نظر من، به این نکات باید توجه بشود.
غرض، جهاد دانشگاهى را حفظ و تقویت کنید. این انتظارى هم که از من هست - انتظار حمایت سیاسى یا مادّى - تا آن حدى که براى من میسور و مقدور است، بجاست. انشاءاللَّه که من هم به این انتظار، پاسخ بدهم و خواهم داد. این جریان جهاد دانشگاهى، یک جریان اصلى است که باید در دانشگاهها بماند و آن وظیفهى عمده و بزرگ را انشاءاللَّه برعهده بگیرد. بههرحال، براى هرطور کمکى که از من میسور و مقدور باشد و بشود انشاءاللَّه انجام داد، آماده هستم. انشاءاللَّه موفق باشید.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته
کلمات کلیدی :
» نظر